تعزیه

تعزیه

تعزیه

اگر چه میراث ادبی ایران به بیش از ۲۵۰۰ سال قبل می‏رسد و به خاطر   منظومه‏ های خوش ساخت ملی و تخیلی مشهور است، اما تنها نمایش  واقعی آن تعزیه اسلامی است که از ظهور آن بیش از هزار سال می‏گذرد.  خاصه با توجه به روابط فرهنگی و جغرافیایی ایران با یونان و هند که هر دو  دارای سنن نمایشی فوق‏ العاده‏ ای بودند جای شگفت است. چه واقعیت این  است که هنوز هیچ آمفی تاتری بر ساحل شرقی رود فرات کشف نشده است.

اکنون نمایش تعزیه ـ شاید تحت‏ تاثیر ایران ـ در برخی کشورها، به ویژه شبه  قاره، کم و بیش با اَشکال مختلفی جریان دارد.رشد و شکوفایی جهش‏وار و  غیرمنتظره تعزیه در دوره قاجار، مرهون تحقق زمینه‏ ها و شرایط سیاسی ـ اجتماعی خاصی است که شیعیان را به برپایی هرچه بیش‌تر و بهتر این آیین سوق داده است.

شهیدی می‏نویسد: تعزیه ‏خوانی در جامعه دوره ناصری و چند دهه پس از آن، به اوج شکوفایی خود رسید و جاذبه خاصی در میان توده مردم یافت. در آن زمان از سویی دربار و حکومت و اعیان و اشراف به دلایل مختلف از تعزیه ‏خوانی حمایت می‏کردند و آن را هر سال با جلال و جبروت مخصوصی در تکیه ‏ها، تکیه دولت و حیاط خانه‏ های خود برپا می‏کردند، و از سوی دیگر، مردم کوچه و بازار و سرسپردگان خاندان امیرمومنان که رکن اصلی حامیان و مشوقان مجالس تعزیه‏ خوانی بودند و بانیان واقعی تعزیه‏ خوانی‏ها را در تکیه‏ های محلی و میدان‏ها و کاروان‏سراها و فضای باز زیارتگاه‏ها شکل می‏دادند، این مجالس را با شکوهی درخور قهرمانان دینی برگزار می‏کردند. سیپک درباره شکوهمندی و درخشش تعزیه‏ خوانی در دوره قاجار، دوره‏ای که ایران مسیر انحطاط و زوال اجتماعی و فرهنگی را می‏گذراند، نظری خاص ارایه می‏دهد. او می‏گوید: مردم تعزیه‏ خوانی را شکوه بخشیدند چون به قهرمانان واقعی و عظمت اخلاقی، دست کم بر روی صحنه، احساس نیاز می‏کردند. مردم با مشارکت خود در تعزیه‏ خوانی‏ها می‏کوشیدند تا اندازه‏ای که بتوانند از هرزگی، فساد و زبونی زندگی پیرامون خود فاصله بگیرند و از آن دوری جویند.

تعزیه گرازوئیه

در لغت، تعزیه به معنای عزاداری، اظهار همدردی و اقامه مجلس به پاس بزرگداشت کشته‏ شدگان و درگذشتگان است.

در اصطلاح، تعزیه به آیین مذهبی عزاداری همراه با برنامه‏ ها و تشریفات خاص که روایت‏گر فاجعه تاریخی ـ مذهبی سوزناک است، اطلاق می‏شود.

تعزیه بر خلاف معنای لغوی آن، به برخی نمایش‏های مذهبی خنده‏آور و شادی‏ آفرین، که معمولا به انگیزه ریشخند و سخریه دشمنان اجرا می‏گردد، نیز اطلاق می‏شود. این کاربرد متناقض، نشانگر آن است که غم‏انگیزی و سوزناکی هرچند ویژگی غالب صور اجرایی و اشکال عینی این آیین مذهبی است اما خصیصه ذاتی و عنصر معنایی انفکاک‏ ناپذیر مفهوم آن نیست. از این‏رو، برخی محققان، مفهوم «شبیه‏خوانی» را معادل مناسب‏تری برای معرفی این نمایش جمعی تشخیص داده‏اند.

تعزیه، نوعی شبیه ‏سازی، همانندانگاری، معادل‏سازی، همذات‏ پنداری معنوی، ابراز همدلی و هم احساسی، به صورت عینی و مجسم و در قالب مجموعه‏ای از نمایش‏های جمعی است. تعزیه ‏گردانان بر اساس جایگاه‏های تعیین‏ شده در چارچوب سناریویی از پیش طراحی شده، نقش بازیگران اصلی را شبیه‏ سازی می‏کنند.تعزیه، نمایش عینی و اجرای مجسم این نقش‏های محول است. در این مقاله، منظور از تعزیه، نمایشی آیینی و مرکب از عناصر ملی، مذهبی، حماسی و اسطوره‏ای است که به پاس بزرگداشت برخی رخدادهای به یاد ماندنی صدر اسلام، مانند واقعه عاشورا، سالانه در ایام خاص و با تشریفات ویژه در برخی مناطق شیعه‏ نشین جهان اجرا می‏گردد.

برخی نیز در عین ذکر ویژگی‏های متمایز تعزیه، آن را نوعی تاتر ویژه و منحصر به فرد قلمداد کرده‏ اند:

تعزیه، کامل‏ترین تاتر در نوع خود می‏باشد؛ البته کامل‏ترین از آن نظر که ساده‏ ترین است نه به مفهوم ابتدایی و مبتذل بودن، بلکه ساده و بی‏غش بودن آن؛ تاتری که بازیگرانش با تمام همّ خود ایفای نقش می‏کنند. شاید این نامِ تاتر بی‏غش، بی‏ریا، بی‏تمهید، رساترین نامی است که برای متمایز ساختن تعزیه از تاتر ریالیسم غرب می‏توان به آن داد. تاتر غرب، کاملا برعکس تعزیه، پرغش، آکنده از ریا و تمهید و یا به زبان پرطمطراق تاتری‏ها، تاتری پردسیسه که هنر نمایشی آن به خاطر روش و تمهید آن است و هیجان آن به این بستگی دارد که شخصیت‏های نامطلوب آن دارای نمود و خصلتی پیچیده باشند… .

چنین به نظر می‏رسد که تعزیه به رغم داشتن کارگردان، میزانسن، دیالوگ، ریتم، اجرای صحنه و …، به مفهوم متعارف، تاتر نیست. تعزیه، نمایشی از حماسه قدسی همراه با باورهای درونی، احساس عمیق، عاطفه مثبت و همدلی کامل میان بازیگر و تماشاگر است. در روند اجرای آن، هم بازیگران و هم تماشاگران از زمان و مکان خود فاصله گزیده و به طور حسی و زنده به مکان و زمان وقوع حماسه بُرده می‏شوند. تعزیه، نمایشی است که بر عکس تاتر، قبل از شروع نمایش، همه تماشاگرانش از مضمون، شخصیت‏ها، رخدادها و نتایج حاصل از آن، کاملا آگاهند و احتمالا به لحاظ معرفتی به هیچ چیز جدیدی نمی‏رسند. نتیجه این بازیگری و تماشاگری، بیشتر در حوزه احساسات افراد منعکس می‏شود. با این وجود، افراد با انگیزه و اشتیاق وافر و وصف‏ناشدنی و نمایی عبادت‏گون، ساعت‏ها با چشمانی اشکبار این واقعه مکرر و دیرآشنا را به نظاره می‏نشینند و سرنوشت قهرمانان محبوب خویش و نتایج نهایی این کارزار همیشه برپا را رصد می‏کنند.

ابزار و وسایل مورد نیاز این تعزیه عبارتند از:

وسایل نمادی :

چون امکان فراهم کردن بعضی از وسایل به طور طبیعی فراهم نیست، نمادی از آن‌ها را در تعزیه می­آورند. در واقع همان‌گونه که نفس تعزیه و مشکل روایی آن ایجاب می­کند؛ تعزیه­ گردانان در شهرستان میناب، سراسر برنامه­ های خود را با استفاده از نمادهای مختلف برگزار می­کنند، گاهی حضور یک وسیله­ سمبلیک  در تعزیه در ایجاد هیجان نقش دارد؛ در تعزیه­ حضرت عباس تشت پایه ­دار بزرگی که در گوشه­ ی حسینیه قرار داده شده نمادی از فرات است؛ شاخه نخل نماد نخلستان خرما و شاخه­ی درخت نماد باغستان است و…

وسایل اختصاصی:

در هر تعزیه به تناسب موضوع و مجلس تعزیه و صحنه ­های آن وسایلی آورده می­شود که صرفا در آن تعزیه کاربرد دارد، مثل علم در تعزیه حضرت عباس و یا گهواره در تعزیه حضرت علی اصغر و زنجیر در تعزیه موسی بن جعفر، خشت خام در تعزیه حضرت رقیه .

و گاه در تعزیه  بعضی از اسباب و وسایل، مختص یک شبیه است به‌طوری‌ که شبیه امام، شمشیر باریک و بلندی دارد به نام «شوشکه» (shushke) که مختص امام می­باشد و یا علم مختص به حضرت عباس که در میناب «جریده» (jaride) نامیده می­شود.

وسایل عمومی :

این وسایل که شامل تعزیه‌خوانان، صندلی، انواع وسایل رزم، موسیقی، دهل و سرنا، لباس، دکوراسیون و… می‌باشد. در اغلب مجالس تعزیه عمومیت دارد. همچون حضور ماسک‌های گوناگون با اشکالی مختلف و در ابعادی کوچک و بزرگ، لباس‌های رنگارنگ و کاملا متضاد

و همخوان در نشان دادن مرز خوب و بد ، به خصوص رنگ سرخ و سبز اولیا و اشقیا و قرار گرفتن خیر و شر مقابل یکدیگر  نمودی خاص می‌یابد و تاثیر رنگ‌ها سرشت آدم‌ها را متجلی می‌سازد.

تاریخ ایران … از زمان دیلمیان تا آخر قاجاریه و حتی بعد از آن، که دوران نضج و توسعه و تکامل و نیز سقوط و اضمحلال تعزیه است، بیشتر دوران آشفتگی، جنگ، هراس، انتقام، شبیخون، جنون، قحطی، خیانت، و آتش‏ سوزی و تجاوز است که ثمره‏های شکست پیاپی از این سو یا آن سوست؛ به نحوی که فضا و محیطی که در خور کمال انسانی باشد جز در پناه مساجد یا خانقاه دیده نمی‏شود. ملت، بغض آلود است؛ از ستم بیگانگانی که بر او یورش می‏برند و در پی آنند که شیرازه مذهب، قومیت و ملیت او را از هم بپاشند و پرده ناموس و شرفش را بدرند و سرداران ابله و خودکامه‏ای که برای حفظ خود و تبار خود، مردم و جامعه خویش را به نسیان سپرده‏ اند؛ و با این حال و برای بیان این همه بلا و بازگویی حدیث درد، عقده‏ گشایی، بروز همه نیروهای سرکوفته شده درونی، نفی زور و قلدری، اعلام روسیاهی ستمگران و دغل‌کاران روزگار در آن محیط بسته، چه جایی بهتر از تعزیه می‏توانسته وجود داشته باشد؟! و این نکته اوج راز و نیز پیوند جامعه در آن دوران با تعزیه است.

برخی درباره خاستگاه روستایی تعزیه و تناسب آن با حال و هوای حاکم بر اجتماعات سنتی نوشته ‏اند:

سنن روستایی ایران، با خاستگاه‏های مذهب عمومی، ساده ‏تر و متشکل‏ تر از سنن شهری است. تخیلات سنن روستایی به ضروریات زندگی پیوسته‏ تر و کمتر انتزاعی و روشنفکرانه است و یا کم‌تر به اسباب تماشایی توجه دارد. در فضای محلی، امکانات بیش‌تری برای برقراری ارتباط میان بازیگر و تماشاگر وجود دارد.

 تعزیه ‏نویسان و تعزیه‏ خوانان، پیوسته می‏کوشند تا در تعزیه با بزرگ و برجسته نمایاندن ویژگی‏های فکری، اخلاقی و رفتاری قهرمانان بزرگ مذهبی و نسبت دادن اقدامات بزرگ و دوران‏ساز و فعالیت‏های اعجازگونه به این شخصیت‏های تاریخی، آن‌ها را به نمونه ‏های ازلی و تیپ‏ های ایده ‏آل و اسطوره‏ های خارق‏ العاده تبدیل کنند.

یارشاطر، از نویسندگان معاصر، در توصیف کلی تعزیه می‏نویسد:

تعزیه در شکل تکامل ‏یافته آن عبارت است از یک سلسله اعمال همراه با کلام، منظوم یا غیرمنظوم، بازآفرینی و نمایش یک رشته از وقایع که هسته اصلی آن شهادت امام حسین علیه‏السلام و اهل بیتش در کربلا می‏باشد. این اعمال باید اعتقاد به مصیبت خاندان مطهر و پیام آن را تحکیم و تقویت بخشند، و روزنه‏ای جهت آزادسازی مجموعه‏ ای از عواطف که بارزترین آن‌ها و «همدلی» در معنی لغوی آن هستند، فراهم آورند. در این‏گونه نمایش‏ها، سیر وقایع از قبل بر حاضران معلوم است. نمایش، تنها این وقایع را در قالب نمایشی به آنان «یادآوری» می‏کند، احساسات خفته را بیدار می‏سازد و آتش گیرای نهان را برمی‏افروزد. فن نمایش یا هنر شاعری برای ارتقا این قبیل احیاگری‏هاست. به این ترتیب، نه تنها نتیجه نبرد امام حسین در کربلا یا اسارت حضرت زینب علیهاالسلام در دمشق یا عروسی بی‏انجام حضرت قاسم بر شنوندگان به تفصیل معلوم است، بلکه اغلب در شروع نمایش نیز توسط بعضی از اشخاص نمایش پیش ‏بینی می‏شوند. این قبیل پیش ‏بینی‏ها جدا از « لو دادن طرح واقعه»، زمینه را برای حالت سوگواری آماده می‏سازند.

تعزیه‏ خوانی با برنامه‏ های سوگواری مذهبی متعارف نیز اشتراکات و افتراقاتی دارد:

تعزیه‏ خوان، همچون روضه‏ خوان واقعه‏ گو، از فراز سکوی تکیه که نقشی چون منبر در مسجد دارد، تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصایب اهل بیت مطهر پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت می‏کند. وظیفه تعزیه ‏خوان، نقل تاریخی مذهبی به زبان، بیان شعر، موسیقی، به شیوه نقالی و نمایش وقایع مذهبی به صورتی قدسیانه و با حرکت‏هایی سنجیده و استوار و آگاه کردن مردم عامه از تاریخ وقایع کربلاست. مردم آن‏چه را که از وقایع کربلا در پای منبر روضه‏ خوانان شنیده‏ اند در پای سکوی تعزیه تعزیه‏ خوانان به چشم می‏بینند و دریافت می‏کنند. تعزیه‏ خوانان از وظیفه و رسالتی که دارند به خوبی آگاهند و می‏دانند که در تعزیه ‏خوانی باید همچون مناقب‏ خوانان، روضه ‏خوانان و نوحه‏ سرایان آن‏چه بر اهل بیت نبوت گذشته برای مردم بازگو کنند و تاریخ مذهب را زنده و مستمر نگه دارند.

تعزیه در گذر تاریخ، گرچه با فراز و فرودهایی همراه بود، اما کیفیت خود را حفظ کرد؛ از لحاظ کمی و شکلی یقینا دچار تطور و تحول شده، ولی آن‏چه سبب پایایی آن شد، ذات ستیزندگی و مبارزه‏ جویی آن بود.مردم در طول تاریخ نیاز داشتند که در قالب‏ها و شکل‏هایی دادخواهی کنند و به افشای ستمگران بپردازند. تعزیه، قالب و ساختاری دارد که این امکان را به دادخواهان می‏داد تا فریادهای در گلو مانده خود را به گوش مردم برسانند. اساسا یک وجه تعزیه، تصویرکردن اعمال ستمگران است. تعزیه‏ خوانان با نمایش قساوت‏های یزیدیان، بر نفرت تاریخی مردم به آن‌ها می‏افزودند. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *